نادر خلیلی
زندگینامه
خلیلی در مقدمۀ کتاب خود «تنها دویدن» می نویسد: «در میانۀ زندگی، دست از مسابقۀ با دیگران برداشتم، به رویاهای خود پرداختم و به آرامی در مسیر زندگی گام برداشتم. رویای من عبارت از ساخت خانه ای ساده بود که با دست خالی و مصالح سادۀ موجود در این جهان: از عناصر برگرفته از زمین، آب، هوا و آتش ساخته شده باشد. برای ساخت چنین سرپناهی، آن را در محل، ساخته و آماده می سازیم، مانند صخره ای بزرگ و تو خالی.» او در مورد معماری خود می گوید «خانه ای که به مانند کوره ای آماده می شود و کوره ای که تبدیل به خانه ای خواهد شد.
نادر خلیلی اغلب به دلیل کارهای چشمگیر و حیرت انگیزش که سبک معماری پیشرفتهٔ او را با عشق او به فرهنگ ایرانی به ویژه شعر عرفانی آن در هم می آمیزد به نام «معمار و فیلسوف» خوانده شده است.
علاقه خلیلی به شعر در شعار او: «آب کم جو، تشنگی آور به دست» آشکار است. این سخنِ جلالالدین رومی هم نمایانگر تمایل خلیلی به درک و ریشه یابی مشکل و هم یافتن راه حلی برای آن است. شعار زندگی او با آرزویش به خدمت به جامعه بزرگتر خود آشکار می شود.
او امیدوار است از طریق «معماریِ خاک» به بعضی از مهم ترین موضوع های روز مانند تأمین سرپناه برای پناهندگان، فاجعهدیدگان و نیازمندان جهان بپردازد. یافتن راهحلهای اسکان برای این مردم برای او تبدیل به رویا شده است. او ایده های جلوگیری از قطع درختان جنگلی، ساختن دهکده های زیست محیطی، جلوگیری از گرم شدن کرهٔ زمین از طریق استفاده از عناصر کلی خاک، آب، هوا و آتش و به کارگیری شیوه هایی که فشار بر محیط زیست، منابع طبیعی جهان و اکوسیستم را کم می کند، مهم می شمارد. او معتقد به ایجاد توازن برای حفظ محیطی زیست سالم است.
اما دیدگاه خلیلی نسبت به جامعه، منحصر به فرد است. او نه تنها شهر کوچک بیابانی هسپریا(1) در کالیفرنیا بلکه خودِ سرزمین وسیع آمریکا و حتی جهان بزرگتر را اجتماع خود به حساب می آورد؛ خانواده او نه تنها شامل وابستگان درجه اول او بلکه به طور کلی خانواده بزرگتر هستند. آن گونه که خلیلی می گوید: «خدمت کردن نه تنها به عنوان یک ایرانی_آمریکایی بلکه به عنوان یک انسان نیز مهم است. »
نادر خلیلی در 22 فوریه 1936 در تهران متولد شد و در خانواده ای بزرگ شد که متشکل از والدین، 9 خواهر و برادر و مادربزرگش بود. خانوادهٔ خلیلی در خانه ای کوچک در محله ای فقیرنشین در شرق تهران زندگی می کردند. او به یاد می آورد که گرچه زیستن یک مبارزه بود اما بزرگ شدن در خانواده ای آنقدر نزدیک به یکدیگر زندگی او را پر از عشق، اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم کرد و همه این ویژگی ها پایه و اساس شادمانی او هستند. او در اواخر دهۀ 1970 بدون پرداخت هزینه ای با خودروهایی که در مسیر ترکیه در حرکت بودند ایران را به تنهایی به مقصد آمریکا ترک کرد. او زبان انگلیسی را نمی دانست و پول چندانی هم نداشت. اما احساس می کرددنیایی باور نکردنی از فرصتها و آزادی در بیرون وجود دارد و آماده بود تا با چالشهای سر راه خود برای باسواد شدن، یافتن کار و جستجو برای شریک زندگی خود روبرو شود.
او نهایتا معماری برجسته شد، متخصص در ساختن آسمانخراشها که در دهه 70 در ایران به شهرت رسید. در آن هنگام او در حال سفر دائمی بین دو منزلگاه خود در لسآنجلس و تهران بود. خلیلی می گوید به رغم موفقیتش، به خاطر پیشرفتی که در کارش به دست آورده بود احساس مسرت نمی کرد. او همواره در حال رقابت برای به دست آوردن طرح ها بود و گرچه از احترام خاصی برخوردار بود و چیزهای زیادی هم به دست آورده بود در زندگی خود احساس نوعی خلاء معنوی می کرد.
خلیلی در ایران الهام را در ساختارهای گِل و خاکی که هنگام سفر در بیابان مشاهده کرد، و نیز در نوشته های مشهورترین شاعر معنوی ایران، جلالالدین رومی یافت. آن گونه که خلیلی می گوید، رومی معتقد به «وحدت حیات و عناصر چهارگانه» است. برای به هم آمیختن تفکیکناپذیر زندگی و عناصر چهارگانه، چه راهی بهتر از خانهسازی از عناصر خالص ولی محکمی که خاک فراهم آورده است، وجود دارد؟ این دقیقا کاری است که خلیلی اقدام به انجام آن کرد.
امروز نادر خلیلی نه تنها در جستجوی خود موفق شده است بلکه توجه بسیاری از محافل معماری، علمی و بشردوستانه را به دست آورده است. سبک بیهمتای او و فلسفهٔ معنوی و انسان دوستانه اش توجه سازمان ملل را جلب کرده است که استفادهٔ سادهٔ خلیلی از عناصر و شیوه هایی به عنوان روشی ماندنی برای خانه سازی برای پناهندگان و قربانیان حوادث را مورد توجه قرار داده است. او بیشتر موفقیت خود و توجه به افرادی که در اطراف او زندگی می کنند را مدیون داشتن شریک زندگی خوب، دوستان و خانواده و نیز کسانی که در دیدگاه مثبت او نسبت به زندگی و تمایلش به کسب اهداف و رویاهای ارزشمند شریک هستند، می داند.
گروهی از طرف سازمان ملل برای بازدید و گذراندن شب در این منازل و کسب تجربه در مورد زندگی در چنین خانه هایی در محل حضور یافتند
خلیلی خود نیز مانند پناهندگانی که برای آنان خانه ساخته است، زحمت و رنج ریشه کن شدن و اجبار به شروع دوباره را می شناسد. به عنوان مهاجری که با دانش کمی از زبان و فرهنگ کشور آمریکا، به این کشور آمد، در ابتدا تطبیق یافتن بسیار دشوار بود. همان طور که خلیلی اشاره می کند مدت زمانی که لازم است تا با یک جامعه جدید آمیخت بستگی به سابقه هر فرد و شخصیت او دارد. هنگامی که او از تجربه و مشاهده شخصیاش سخن می گوید، معتقد است که در حدود دو تا سه سال برای خو گرفتن به هر زندگی و فرهنگی وقت لازم است.
برخی از دشواری های سد راه او پیشداوری ها و نیز سوء تفاهم های زبانی و فرهنگی بود که به ناتوانی درک آداب و رسوم خاص محلی مربوط می شد. زندگی در آمریکا نهایتا برای او سادهتر شد اما توصیه او به سایر ایرانی-آمریکایی ها این است که «هویت فرهنگی خود را محترم بشمارند و آن را حفظ کنند؛ بسیار تلاش کنند و به کار خود و خدمتشان به آمریکا و نیز به ایران افتخار کنند.» موفقیت خلیلی در ایجاد پلی بر فاصله موجود میان جهان بزرگی که از آن آمده است و جهان بزرگی که اکنون به آن تعلق دارد به او قدرت زیادی داده است. ارتباط با دو فرهنگ و دو جامعه متفاوت به او حس همدلی و آزادگی داده است و او را قادر ساخته است تا در زندگی شخصی خود رشد کند و از حرفهٔ معماری خود نیز بهره مند شود.
محیط رقابتی ایالات متحده به ویژه برای مهاجرانی که باید به چنین محیطی عادت کنند بسیار دشوار می نماید. خلیلی موفقیت حرفه ای خود را مدیون اعتماد به نفسی می داند که روابط نزدیک خانوادگی و نیز هویت فرهنگی قویاش به او ارزانی داشته است. او دارای قوۀ تشخیص عالی، اشتیاق و کنجکاوی برای یادگیری و توانایی بینظیری است برای این که مسائل را بیش از اندازه جدی نگیرد؛ او همواره حس شوخ طبعی دارد. خلیلی نظرات خود را با اشتیاق و تخیل بیان می کند؛ او اصطلاحات فارسی را با حس شوخطبعی آمریکایی می آمیزد و بدین گونه هیچ وقت خود را خیلی جدی نشان نمی دهد.
این ویژگی ها به همراه نیاز واقعی و تزلزل ناپذیر به موفقیت، با داشتن هدفی آشکار و محکم در پیش رو به خلیلی این توانایی را داده است تا نه تنها پایدار بماند بلکه در این اجتماعی که اغلب پرفشار هم هست، پیشرفت کند و کامیاب شود. جنبه دیگر فرهنگ آمریکایی که می تواند برای مهاجران دشوار باشد سیستم تشکیلات اقتصادی آزاد آن است که مزایا و معایب خود را دارد. خلیلی آموخت که در میان موارد قابل انتخاب و اختیار بی شماری که اغلب مردم در آنها بلعیده می شوند، گم نشود. او در مقابل، راهی را دنبال کرد که معتقد بود به شادمانی واقعی برای او منتهی می شود. او همواره معتقد بود که هر کسی مرتکب اشتباه می شود و همیشه امکان شروع دوباره وجود دارد و این که بخشیدن و فراموش کردن، روش صحیحی محسوب می شود.
شهرت جهانی آمریکا به عنوان جامعه ای آزاد تأثیر زیادی بر خلیلی داشته است: «من معتقدم در مورد این ویژگی، دو کلمه دیگر، آمریکا را به خوبی توصیف می کنند: اشتیاق و رویا. من هنوز چهار دهه پس از رسیدن به آمریکا، معتقدم که این دو کلمه نیروی محرک زندگی من بوده است؛ این دو کلمه جوهرهٔ آمریکا را نشان می دهند. «به نظر خلیلی تفاوت آمریکا با سایر کشورها از این جهت است که برای صداقت، کار و تلاش شدید و اشتیاق کودکانه در مردمش ارزش قائل است و آن را پرورش می دهد.
تخیل آزاد و رهای خلیلی در این محیط شکوفا شد. او به توانایی آمریکا در حمایت از عقاید جدید معتقد است و واقعا آن را تحسین می کند. به گفتهٔ خلیلی زندگی در آمریکا تأثیر سودمند دوگانه ای بر او داشته است. او قادر بوده است تا از فرصتهای بیپایان برای ساختن آیندهاش بهره مند شود؛ فرصتهایی که به واسطه روحیه پیشگامی آن کشور در اختیارش قرار گرفته است. در عین حال ذهنیت آمریکا که از مردم گوناگون تشکیل شده است به او اجازه داده است تا ارزش میراث و فرهنگی را بشناسد که با آن بزرگ شده و تا به امروز آن را گرامی می دارد.
مطالعات اخیر نشان داده است که ایرانی- آمریکایی ها در میان موفقترین گروه های مهاجران در این کشور هستند. خلیلی که خود نمونهٔ درخشانی از این گروه است معتقد است که شخصیت ایرانی و به طور خاص توانایی آنان به تطبیق با موقعیتهای جدید بدون توجه به این که چقدر خارجی و دشوار است، امتیازی بزرگ بوده است. ایرانی ها یک حس قوی فردیت دارند؛ این حس آنها را بسیار خلاق و نیز سرشار از انرژی می کند و به آنان امکان می دهد تا به پیش روند و موقعیت های رهبری را در دست گیرند.
خلیلی معتقد است ایرانی ها از تمام چیزهایی که آمریکا در اختیارشان می گذارد بهره بردهاند و اثر ماندگار خود را بر این جامعه گذاشته اند: «ایرانی ها به این اجتماعی که از افراد مختلف تشکیل شده است موهبت بیهمتای فرهنگ خود، نشاط، گشاده دستی، دوستی، شعر و حس قوی از زیبایی که به شدت ایرانی است را می افزایند.» ایرانی بودن و احترام به هویت خود در زندگی روزانه و درون جامعه و به طور خاصتر در جوامع علمی و معماری به خلیلی این توانایی را داده است تا احترام زیادی کسب کند و فرصتهای استثنایی خاصی برای او ایجاد کرده است.
با تصویر اغلب منفی ای که امروز رسانه ها از ایرانیان نشان می دهند، دیدن فرد ایرانی موفق و جسور که به جامعهٔ آمریکایی بسیار خدمت می کند، در حالی که هم چنان هویت ایرانی خود را حفظ کرده است، بسیار خوشایند است. این دوگانه بودن درونی او و نیز کارش، چیزی است که خلیلی امروز را ساخته است؛ یعنی یکی از متواضع ترین و سرشناس ترین افراد ایرانی آمریکایی.
جایزهها
در سال ۱۹۸۴ انجمن معماران آمریکا در ایالت کالیفرنیا جایزه «تبحر در فن آوری» را به خاطر ابداع خانههای سرامیکی به او اهدا کرد. وی همچنین جایزه معتبر معماری آقا خان را در سال ۲۰۰۴ دریافت نمود. همچنین از سازمان ملل متحد تقدیر نامهای دریافت کرد[۲].
جایزه آقاخان
این جایزه را شاید بتوان مشهور ترین جایزه معماری جهان دانست که از بیش از 20 سال گذشته و سالهای سال است به کارهایی داده میشود که دارای اثری ویژه علی الخصوص در جهان اسلام هر 3 سال یک بار به عدهای داده میشود ، جایزه ۵۰۰ هزار دلارى بنیاد آقاخان بین کسانى که در ساخت و پیشبرد هر پروژه بیشترین سهم را داشته اند از آرشیتکت تا استادان بنا تقسیم مى شود. مراسم رسمى اهداى جوایز روز ۲۸ نوامبر در گنبد همایون در هند با حضور نخست وزیر دنموهان سینگ و شخص آقاخان رهبر اسماعیلیه برگزار شد .
در اصل این جایزه نیز تأییدی است بر راهی که 30 سال است آن را تعقیب میکنم؛ من پیش از این نیز جایزه انستیتو معماران ایالات متحده و تقدیر نامه سازمان ملل را نیز چند جایزه دیگر را دریافت کرده ام و جایزه آقا خان نیز در ادامه کارم به لحاظ اینکه موید بر درست بودن اندیشه است و در عین حال در همه جا نام ایران و معماری ایران برده میشود ارزشمند است.
نادر خلیلی، معمار و اندیشمند سرشناس ایرانی بر اثر نارسایی قلبی در ششم مارس 2008 در سن هفتاد دو سالگی در بیمارستانی در لس آنجلس دیده از جهان فرو بست. یادش گرامی و روحش شاد.