وضعیت معماری و شهرسازی معاصر از نگاه معماران
انتقاد از وضعیت معماری در ایران این روزها شدت زیادی گرفته و بسیاری از کارشناسان و اهل فن انواع و اقسام انتقادات را از اوضاع و حال و احوال معماری امروز این مرز و بوم به عمل می آورند .شگفت این که این انتقادات و اعتراضات شامل یک زمینه خاص نمی شود و کلیت معماری روز را اعم از نمای ساختمان ها ،ریخت کلی شهرها ،کمبودهای محیط زیستی و ده ها زمینه و کمبود دیگر در بر می گیرد .برای این که تحلیلی کلی از اوضاع و میزان صحت انتقادات و منصفانه بودن یا نبودن اعتراضات انجام گرفته در ماه ها و سال های اخیر به دست آوریم ؛تصمیم بر این شد که نظرات شماری از سرشناس ترین معماران و اساتید دانشگاه و نویسندگان و تصمیم سازان این حوزه گردآوری شود تا از برایند آرای این صاحب نظران بتوان نتیجه ای سرراست و صریح به دست آورد ؛که در این عرصه چند مرده حلاجیم ؛که آیا تمام انتقادات و اعتراضات – آنگونه که برخی مدیران می گویند – به دلیل برخورد سیاسی و جناحی و یا سهم خواهی انجام می گیرند ؛که آیا راهی هست تا این چرخه در صورت معیوب بودن اصلاح شود ؛و …
معماری ؛کاربردی یا تجملی ؟
آغاز بحث را دکتر مهدی حجت از اساتید خوشنام دانشگاه کلید می زند که به اساسی ترین نکته حوزه معماری اشاره دارد :” اساسا این که معماری یک تجمل بی کاربرد و فانتزی است یا این که می تواند تاثیر بر زندگی انسان داشته باشد ؛بحث اصلی است .جواب هم کاملا آشکار است .یک معمار به وسیله فضایی که ایجاد می کند در حقیقت به مصرف کنندگان و مخاطبین خودش می گوید که چه حالات و چه رفتاری باید داشته باشند .وقتی پنجره ای در جایی کار گذاشته شده یعنی که به افراد می گوید از این نقطه باید نگاه کنند .این ها جنبه رفتاری است و باید توجه داشت که یک معمار علاوه بر این رفتارها حالات انسان ها را هم تحت تاثیر قرار می دهد .مثلا اگر یک جایی کم نور ،تیره ،پرنور ،کوچک یا بزرگ باشد ،این را همه متوجه می شوند که وقتی وارد یک فضایی می شوند حالاتشان هم تحت تاثیر آن فضا قرار می گیرد .مسلما اگر دیوارهای یک اتاق قرمز یا زرد یا سفید شوند روحیاتی که در آن اتاق پیدا می شود تغییر پیدا می کند .انسان هم جز رفتار و حالات که چیز دیگری ندارد .زندگی ما در رفتار و حالات ما تجلی پیدا می کند .زندگی یعنی مجموعه رفتار و حالات انسان .نکته ای که خیلی مهم است و باید بهش توجه شود این است که معمار طراح ساختمان نیست ،بلکه طراح شکل زندگی انسان است .بنابراین در پاسخ این پرسش که آیا معماری بر سبک زندگی انسان تاثیر می گذارد یا نه ؛باید بگویم بزرگترین کاری که معماری می کند همین تاثیر گذاشتن بر سبک زندگی انسان است .سبک زندگی هم یعنی منش و روشی که انسان در زندگی از آن تبعیت می کند “.
فراموش کردن انسان
پس معماری امروز ما چرا این همه آماج انتقادات است و چه کمبودی این اعتراضات را باعث شده است ؟ دکتر حجت عقیده دارد :” انسان هایی که در گذشته زندگی می کردند ،به دلیل تبعیت از نوعی سنت اجتماعی ،هم بیرون شان را می فهمیدند و هم درونشان را و هم کیفیت تعامل با دیگران را می فهمیدند و می دانستند کی ،کجا و چگونه همه باید با همدیگر باشند و به این ترتیب فضای مسجد ومیدان و بازار و حسینیه را برای اوقات و اشکالی که باید با همدیگر باشند می ساختند .ما در محله های قدیمی مان تعداد زیادی گشودگی فضایی داریم که در ان ها چند درخت وجود دارد ،چند فضای براورده شدن مایحتاج مردم مانند سقاخانه و حمام و آرایشگاه و شاید یک مسجد کوچک وجود دارد که جاذب عموم مردم هستند .گذرها به دلیل تجمع مردمی می بینیم که حتی سربسته هستند تا مردم زیر آفتاب و باران و برف هم بتوانند در ان ها تجمع کنند .در واقع این سلسله مراتب که در مقیاس کلانش از میادین بزرگ و راسته های بازارها تشکیل می شود ،آرام آرام با یک ریتم شریانی آرام تقسیم می شوند به کوچه ها و پس کوچه ها و بن بست ها و این ادامه دارد تا می رسد به مراحلی خصوصی تر .حتی در این شرایط خصوصی تر که مثلا در یک بن بست سه خانه وجود دارند که همه شان هم همدیگر را می شناسند و عصر ها هم خانم های خانه ها جمع می شوند دور هم ؛وقتی به داخل خانه ها می رسیم می بینیم که آن جا هم یک قسمت بیرونی وجود دارد و یک قسمت خصوصی تر یا اندرونی .یعنی این سلسله مراتب از بازار تا اندرونی خانه به یک سلسله مراتب دقیقی تقسیم شده است .این سلسله مراتب در تمام شئون زندگی ما حتی خوردن و خوابیدن و مهمانی رفتن و پذیرایی کردن هم بود .در داخل خانه ها هم بود .الان وقتی در آپارتمان را باز می کنید در اغلب مواقع اولین دری که می بینید در توالت خانه است .در حالی که در خانه های قدیمی چنین نبوده .این ها امور ثانوی بودند که در گوشه های دورتر قرار می گرفتند .اما امروز این سلسله مراتب کاملا از میان رفته است .خانه هایی امروزه هست که در بغل بزرگراه قرار گرفته اند .این خانه اگر چه ممکن است از نظر رفت و امد راحت باشد اما از نظر سلسله مراتب کاملا مخدوش است .
نادیده گرفتن کارکرد اجتماعی معماری
دکتر علی رضا بندرآباد آرشیتکت ،شهرساز و مدرس دانشگاه و نویسنده کتاب های شهر زیست پذیر و چندین و چند کتاب دیگر توجهش معطوف بخشی دیگر از قضیه است :” می خواهم مجموعه پروتیگو را مثال بزنم که در سال 1956 توسط معمار مشهور یاماساکی به عنوان مسکن ارزان قیمت ساخته شد ( و حتی جایزه معماری هم به دست آورد ) ،اما درست شانزده سال بعد به دلیل معضلات اجتماعی بسیاری که به دلیل عدم توجه به نیازهای روان شناختی ساکنین این مجموعه وجود آمد مجبور به تخریب آن شدند .این حاکی از تاثیر محیط بر رفتار انسان است .با این اوصاف هم چنان در کشور ما چنین فضاهای مسکونی در قالب شهرهای جدید و شهرک ها ساخته می شوند و کسی هم توجه نمی کند که در آینده چه تاثیراتی روی روح و روان ساکنانش خواهد گذاشت .این در حالی است که اثبات شده محیط می تواند تنش وارد کند به انسان ،یا اعصاب او را تحت تاثیر قرار دهد و البته می تواند انسان را تسکین داده و به آرامش برساند و خاصیت شفابخشی داشته باشد ؛که ما متاسفانه همه این ها را نادیده می گیریم و به آزمودن آزموده های شکست خورده دیگران می پردازیم .
دکتر سید امیر منصوری دکترای تاریخ معماری از دانشگاه سوربن و استاد دانشگاه نیز در این مورد می گوید :” خانه پیش از این که در آن زندگی و صاحب خاطره شویم ،چیزی نیست جز یک ساختمان خشک و خالی ؛و این خاطرات ماست که آن را تبدیل به خانه ما می کند .اما آیا این که فضاهای مسکونی امروز ما این قابلیت را دارند که خانه نامیده شوند یا نه ؛حکایتی است دیگر …
اولویت های فراموش شده معماری
مهندس اکبردبستانی مدیر عامل جامعه مهندسان داخلی و استاد دانشگاه در مورد این که چه می شود کاربرد خانه های امروزی از حد خوابگاه فراتر نمی رود چنین عقیده دارد :”از نظر من معماری و البته معماری داخلی را می شود فعالیت آگاهانه و هنرمندانه برای رسیدن به امنیت و سلامت و کیفیت تعریف کرد ، به نحوی که طراح با در نظر داشتن مسایل زیبا شناسی و توجه به کانتکس و توجه به زمینه که شامل اقلیم فرهنگ اجتماع اقتصاد و حتی سیاست است ،بتواند پاسخگوی نیازهای کارفرما ،کاربر و ساکن باشد .این یعنی کیفیت .ملموس ترین خروجی کیفیت هم جز بهره وری و راندمان داشتن در یک فضا نیست .این که در من کاربر و ساکن احساس خوشایندی به وجود اورد و داشتن احساس خوشایند هم همان داشتن حال خوب است .در واقع باید گفت داشتن حال خوب در یک فضا عصاره معماری است .
مهندی دبستانی درباره کیفیت در معماری در قالب چند پرسش می گوید چرا هر وقت صحبت از کیفیت در فضای سکونت می کنیم یاد خانه های قدیم در کاشان ،اصفهان ،تبریز و تهران می افتیم ؛چرا وقتی می دانیم کیفیت چیست خودمان را راضی می کنیم در چنین فضاهایی زندگی کنیم ؛چرا فضاهایی که در ان کار و خرید و زندگی می کنیم حال شان خوش نیست و در آن ها زندگی جاری نیست ؛چرا حساسیتمان نسبت به کیفیت تا این حد کم شده است .وی ادامه می دهد ان چه از دیدگاه معماری وجود داشته سه پارامتر اصلی آسایش ،آرامش و آراستگی است و هر معماری کوشیده کیفیت را به کمک این سه پارامتر ایجاد کند .منظور از آسایش آسایش جسم است .آرامش هم بیشتر با روح و روان سر و کار دارد .
مهندس محمد رضا درستی در این سرفصل از این منظر با بحث مواجه شد که احساس و ادراک انسان از محیط چگونه شکل می گیرد ؛وی با ذکر این که دو گونه می توان با این پرسش مواجه شد ،عنوان کرد که عده ای معتقدند که انسان بر اساس اطلاعات ذهنی و به عبارتی با گنجینه دانسته هایش محیط را شناسایی می کند ؛عده دیگری نیز اعتقاد دارند پالس هایی که از محیط می آید باعث شناسایی محیط می شود .وی این دو نوع نگاه به این موضوع را وابسته به دوگانه همیشگی نگرش پدیدارشناختی افلاطون و ارسطو ،ابن سینا و مثلا شیخ اشراق و البته در روزگار مدرن دوگانه هایدگر و سوسور نامید و اضافه کرد که به هر حال تاثیرات محیط روی انسان تاثیراتی کاملا فیزیکی است .مهندس درستی با این مقدمه وارد بحث حریم در معماری شده و در تعریف حریم با ذکر این که وقتی کلمه حریم مطرح می شود تمام ذهن به این نکته معطوف می شود که ما قرار است در این بحث محدوده تعریف کنیم افزود :شاید هم چنین باشد ولی بی شک تمام مبحث حریم بحث تعریف محدوده نیست و در واقع این گونه نیست که بگوییم یک فضا هر چه بسته تر باشد در آن جا حریم بهتر رعایت شده است .مهندس درستی با تعمیم این بحث به حوزه رفتاری حریم را در روابط آدمیان هم ردیابی کرد و عنوان داشت :هر کسی حریم خودش را دارد و این را در روابط هم می بینیم .در واقع هر کسی تا حدی اجازه نزدیک شدن به آدم را دارد .شما با بعضی ها دست می دهید ،با بعضی ها هم دست می دهید و هم روبوسی می کنید ،با برخی هم فقط از دور احوالپرسی می کنید .در واقع هر شخصی در اطراف خود یک حباب فرضی دارد که یا کسی را به این حباب راه نمی دهد و یا این که افراد معدودی اجازه ورود به این حباب را دارند .مهندس درستی با عنوان کردن این که این حباب ها که در واقع فضاهای شخصی هر فردی هستند در صورت برخورد و تداخل شرایط آزاردهنده ای را برای اشخاص به وجود می آورند ،کمبود چنین نگاهی را در معماری آسیب زا و باعث بسیاری از کمبودها دانست .
محمد رضا درستی در ادامه می گوید :انعطاف پذیری در فضای معماری و این که در آن هم خلوت و هم زاویه دید وجود داشته باشد یکی از ویژگی هایی است که ارزش یک اثر معماری را روشن می کند .هم چنین باید توجه داشت که این انعطاف پذیری با عوامل و عناصر و موادی قابل حصول است و در واقع با این اله مان ها می توان یک فضا را به حریم بدل کرد .مهندس درستی اضافه کرد :البته باید توجه داشت که حوزه های روانی این قضیه شدیدا مربوط می شود به امکانات ،اختیارات ،نیازها ،شرایط و نیز ایدئولوژی و جهان بینی یک جامعه .این جاست که باید با توجه به ایدئولوژی و دیدگاه یک جامعه ،معمار بتواند نگاهی متناسب با آن شرایط را در طراحی ها و ساخته هایش داشته باشد .مثلا در دوره مدرنیسم چون بنا را بر داشتن زاویه دید می گذارند ،در بناهایشان از پنجره های بزرگ استفاده می کنند ؛حالا ما می آییم و همان کار را تکرار می کنیم ،با این تفاوت که سه ردیف پرده جلوی پنجره ها آویزان می کنیم .این از نوعی بی فکری نمی آید ؟
شهر ها مثل خانه ها
دکتر محمد سعید ایزدی نویسنده و استاد دانشگاه و معاون وزارت راه و شهرسازی زنگ آغاز این بحث را زده و از معماری تک بنا ها گذر کرده و به کلیت شهرهایمان نگاه دارد :” شهرهای ما نیز مثل ساختمان ها امروز با افت منزلت کیفی مواجه هستند ” .او کم توجهی مدیران و معماران را دلیل افزایش روند صعودی این افت و ریشه و عامل اصلی افت کیفی شهرها را نیز شهرنشینی شتابان و عدم توازن و تعادل در گسترش شهرها اعلام می کند .وی با اشاره به تخریب ،رها کردن به حال خود و در کل با اشاره به از دست دادن های روز به روز و مداوم داشته های سنتی و فرهنگی و عناصر هویت ساز در مناطق قدیمی شهرها این اتفاق را باعث دچار شدن جامعه به بحران هویت دانسته و چنین می افزاید که متاسفانه ان چه هم می سازیم نشانی از سنت و گذشته و سبک زندگی همیشه مان ندارد و این مسئله بحران هویت را تشدید می کند .دکتر ایزدی آشتی دادن این مناطق با زندگی معاصر در عین حفظ پیوند و رابطه با گذشته را راهی برای غلبه بر این معضل بزرگ عنوان کرد .این استاد دانشگاه و معاون وزارت راه و شهرسازی در این مورد به سیاست و در واقع طرحی با چارچوب مفهومی به نام اندیشه ایرانشهر اشاره کرد که در وزارتخانه مطبوعش در دستور کار قرار گرفته و قرار است ضمن بازخوانی آن چه در گذشته وجود داشته ،بتواند این محدوده ها را با شهر و زندگی معاصر پیوند دهد …
چنین برنامه ریزی با این که مورد توجه مهندس محمد مهدی فخیمی قرار می گیرد اما او از آینده طرح های دولتی چندان خوش بین نیست .او با اشاره به این که در معماری گذشته و سنتی ایران ،انسان معیار بوده و همه چیز برای آرامش و آسایش او مهیا می شده ،بافت فرسوده شهری امروز را فقط از نظر ظاهری و کالبدی فرسوده دانسته و اظهار داشت که آدم ها ،سبک زندگی و روح حاکم بر این بافت ها به هیچ وجه فرسوده نیستند و در یک قدم زدن کوتاه هم می توان زندگی و تبلور زندگی را در مناطق این بافت به نظاره نشست .در پایان این بحث نیز اظهار امیدواری می کند که معماران و مدیران و متولیان در برخورد با این مناطق به فکر خاطرات اهالی این مناطق نیز باشند …
چرا شهرهایمان زیبا نیست ؟
این پرسشی است که هر کس حتی یک بار به کشورهای دیگر و خصوصا اروپا سفر کرده قطعا آن را از خود پرسیده است .پاسخ را می توان با نگاه و نگرش های گوناگون داد .یکی از این نگاه ها مربوط به دکتر سید امیر منصوری است که نگاهی روان شناسانه به موضوع دارد و می گوید :شما از من پرسیدید آیا تهران زیباست یا نه ؛جواب من این است که بله ؛چرا که یک سری ویژگی اختصاصی دارد که برای ما ساکنین تهران پر از خاطره و معنا و احساس آشنایی و تعلق هستند .البته این شهر وجوه معیوبی هم دارد :آشوبی که در سیمای شهر وجود دارد ،آلودگی هوا ،آشفتگی رفت و آمد و …وجوه معیوب این شهر هستند که باید اصلاح شوند .دکتر سید امیر منصوری زیبایی را در دو سطح مختلف تقسیم بندی کرد و گفت :یکی زیبایی در شی است .یعنی این که یک چیز و در این جا یک منظر به خودی خود زیباست یا نه .نگاه پیشرفته تر اما به زیبایی در چشم مخاطب می پردازد .دلیل این که مخاطب یک چیز را زیبا می بیند یا نمی بیند به ویژگی های کمالی و خاطره و سابقه ما از آن شی برمی گردد .چنان چه چیزی خاطره ساخته باشد ،آشنا باشد یا بهره ای از کمال داشته باشد ،برای ما ارزشمند و به تبع آن زیباست .در واقع به گفته دکتر سید امیر منصوری هر چه تعداد رابطه های مردم با شهر بیشتر باشد ،حس تعلق آن ها به شهر قوی تر و غنی تر خواهد بود .
شهرهای بی هویت
دکتر مصطفی بهزادفر شهر ساز و عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت نگاهی متفاوت به موضوع دارد :”شهر را به مانند انسان می توان با نمودها یا نمایانگرهایی خواند .یکی از این نمودها طبیعت است .ما وقتی به اصفهان فکر می کنیم همان دم یاد زاینده رود می افتیم .یا در مورد تهران خیابان ولی عصر(عج) به ذهنمان می آید .در مورد این خیابان هم بیشترین چیزی که برایمان مهم است ،درختان این خیابان است .یعنی اگر درختان این خیابان را ازش حذف کنیم ،دیگر همان خیابان نیست .دکتر بهزادفر در ادامه سخنانش طبیعت ،زمین و زمان را از عناصر شکل دهنده فرم یا ریخت شهر نامید و گفت :ریخت ترکیبی از اشکال است ،به نحوی که این اشکال در کنار هم قرار گرفته و معنای جدیدی از کنار هم قرار گرفتن آن ها حاصل آید .شهر به عنوان یک پدیده انسان ساخته بازتاب دهنده ویژگی های شخصیتی و هویتی انسان است .در واقع انسان هر چه می سازد با هویت و شخصیت خود مرتبطش می کند .این هویت و شخصیت تابع ارزش هایی است که مردم به آن باور دارند .در واقع ارزش ها تابع باورها هستند .این ارزش ها سنجه ها و معیارهایی دارند که به آن هنجار یا نرم می گویند .مثلا همه با هر باوری ارزشی دارند به نام زیبایی .نظم ،تناسب ،ترکیب ،تقارن و تنوع از نمودهای زیبایی هستند که جز معماری و شهرسازی در زندگی واقعی و روزمره هم کاربرد دارد .در کل می توانم بگویم هویت و باورهای مردمان هر شهر را در ریخت شهری که در آن زندگی می کنند ،می توان یافت .
اما نکته تاسف بار ماجرا آن جاست که نشانی از هویت ایران بعد از انقلاب در شهرهایمان نیست .سردار سید محمد باقرزاده رئیس سابق بنیاد حفظ آثار و ارزش های انقلاب اسلامی در تایید این مدعا با اشاره به این که تهران به عنوان بزرگ ترین و مهم ترین شهر ایران نشانی از هفده شهریور ،سیزده آبان ،میدان انقلاب و بیست و دوم بهمن ندارد ،به خاطر این کمبود از معماران انقلاب اسلامی انتقاد کرده و افزود که راهی طولانی پیش پای معماران برای ادای دین به تاریخ معاصر گسترده است …
سردار باقرزاده یادمان سازی برای شهدا را در این راستا خواند و با اشاره به سوره کهف از تصمیم عده ای از مومنین به مسجد ساختن در محل غار کهف از این نکته به عنوان توجه قران به یادمان سازی یاد کرد و اضافه کرد که در بحث یادمان کهف الشهدا نیز تفال به قران و سپس حافظ راهنمای آنان در ساخت یادمان در این نقطه بوده است .سردار با اشاره به این که جز شهدای دفن شده در گلزارها در سراسر کشور 1391 شهید گمنام در مکان هایی خارج از گلزارهای شهدا دفن شده اند ؛عنوان کرد که از این میان برای 591 شهید بنای یادمان ساخته شده است و بقیه نیز در دست مطالعه و اقدام و عمل است .وی هدف از این یادمان ها را ترویج دایمی و بدون تعطیل فرهنگ جهاد و ایثار و شهادت و هویت سازی برای شهرها عنوان کرد .
معماری از نگاهی دیگر
از نگاهی دیگر نیز می توان به معماری نگاه کرد و آن بحث کاربردی معماری و امنیت و ایمنی آن است .بارها در مورد زلزله خیز بودن تهران و آسیب پذیری این شهر صحبت شده ؛و حالا دکتر احمد اصغریان جدی استاد دانشگاه ،متخصص مهندسی جنگ ،عضو ستاد جنگ های نامنظم شهید چمران و یکی از اعضای دفتر سازه های امن در زمان جنگ به صحبت در این مورد می پردازد .دکتر اصغریان جدی مفاهیم ایمنی و امنیت را واژه های کلیدی چنین بحثی معرفی کرده و افزود :این دو واژه با هم تفاوت دارند .ایمنی در مورد مباحثی چون زلزله و …کاربرد دارد ،اما امنیت همیشه کنار چیزی چون تهدید می آید .مثلا این که نباید شیشه های بزرگ در ساختمان کار شود و …یک جورهایی این بحث مثل جلیقه ضد گلوله پلیس است .درست است که پلیس باید روی هوش و اسلحه اش تکیه کند ،اما اگر اشتباهی شد یا اتفاقی تصادفی رخ داد این جلیقه می تواند او را حفظ کند .دکتر اصغریان جدی در ادامه بحث ضمن انتقادی گذرا از معمارانی که در سال های پس از جنگ انگار روند تهدیدات را از یاد برده اند و در طراحی هایشان چه در نما و چه در اندازه شیشه ها و حتی مسایلی حیاتی تر و ریزتر به مساله امنیت اهمیتی قایل نمی شوند ،به پراکندگی ،پخشایش و عدم تمرکز به عنوان دیگر متغیرهای افزایش دهنده امنیت اشاره کرده و افزود :دفاع غیر عامل به این معنی نیست که اصلا تهدیدی متوجه ما نشود یا به عبارتی اصلا نمیریم .بلکه این دفاع هزینه مردنمان را برای دشمن افزایش می دهد .در ادامه دکتر احمد اصغریان جدی با اشاره به مثالی چون تهران که محل تمرکز جمعیت ،سرمایه ،تاسیسات ،نخبگان ،ساختارها و …شده ؛این را از مصادیق عدم توجه به مقوله امنیت ذکر کرده و افزود :تهدید که هیچ ؛اگر خدای نکرده بلایی چون زلزله بر این شهر حادث شود می دانید چه می شود ؟ شاید هزار بار بدتر از هاییتی رخ دهد .آن جا را نیز که یک کشور انقلابی ضد امریکا بود ،امریکایی ها به بهانه انسان دوستی گرفتند .این یعنی تهدید …
دکتر جدی با اشاره به این که دشمن بر خلاف زلزله و سیل یک متغیر هوشمند است ،علوم انسانی ،مهندسی جنگ ،کارهای فنی – مهندسی و برنامه ریزی طراحی معماری را بازوهای افزایش امنیت در مقابل تهدیدات احتمالی معرفی کرده و با اشاره به مقوله ضعف ما در علوم انسانی که باعث تبدیل نشدن به برنامه ریزی دفاعی می شود ،لزوم یک برنامه ریزی جامع و کامل را یاداور شد .
چه باید کرد ؟
راه چاره این آشفتگی و بی سر و سامانی چیست ؟ چگونه باید بر این معضلات غلبه کرد ؟مهندس حمید رضا نیلی طراح فضاهای شهری و مدرس دانشگاه در رشته شهرسازی و مدیر سازمان زیباسازی شهر تهران ؛چنین می گوید :برای رسیدن به این هدف باید چند مسیر را به موازات هم طی کنیم .یکی این که برای فضاهای مختلف – منطبق با هویت و ماهیت آن فضا – پروژه های طراحی شهری گوناگون تعریف کنیم .در گام بعدی باید برای بافت های مختلف شهرمان طرح های مختلف – مثل طرح تفصیلی بافت تاریخی و …- تهیه کنیم .به موازات این گام ها هم باید بخشی از آشفتگی هایی که ذهن شهروند را درگیر کرده و باعث اغتشاش بصری می شود را حذف کنیم .اما بیشتر از هر چیز این را باید در یاد داشت که اگر مسایل فرهنگی کهن بومی یک جامعه در برنامه ریزی شهری و طرح جامع شهری یک شهر مد نظر قرار نگیرد ،به جرات باید گفت عملا این طرح برای آن مردم و آن جامعه نیست .
پروفسور محمود گلابچی چهره ماندگار معماری و راه و ساختمان ؛بنیانگذار دانشگاه معماری پارس و نویسنده چهل و دو کتاب معماری نیز راهی منحصر به فرد پیش پای معماران و طراحان می گذارد .این معمار شناخته شده جهان را قران مصور نامیده و با اشاره به آیاتی از کلام الله مجید اندیشه در خلقت آسمان ها و زمین را باعث وجد جهان امروز و البته جلوه ای از عبادت انسان دانسته و اضافه کرد که این مورد در تمام علوم نوین جهان صادق است .وی همه اجزای جهان در هر مقیاسی را مظهر جمال خلقت خدا عنوان کرده و اضافه کرد که انسان هر وقت به هر مقیاسی دست یافته زیبایی را در آن جا یافته است .پروفسور محمود گلابچی با اشاره به پوسته لاک پشت تمام سازه های پوسته ای را الهام گرفته از این موجودات نامید .این معمار صاحب اندیشه لانه موریانه را بهترین منبع الهام برای خانه هایی با دمای یکسان و یکنواخت برای زندگی انسان ؛و اسکلت مار را بهترین الگو برای سازه های باز و بسته شونده عنوان کرد .